خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی...

یکی دیگر هستم

لوگوی یکی دیگر

خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی...

..

.اینجا محل بیکاری نوشت های من است . ایا همین کافی نیست که ایمان بیاوریم؟؟؟

**درباره ی من رو نیگاه کنید.***


اگه حوصله نظر دادن ندارید با اون فلش قرمزا زیر مطالب میزان بد بودن مطالب را گوشزد نمایید.

باتشکرات مربوطه، روابط عمومی وبلاگ yekidigar.blog.ir

لوگوی یکی دیگر

۴۸ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

آهای روزگار: این یک" تهدیده ".

چهارشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۳۷ ب.ظ


امیدوارم تحمل اینهمه بدبختی نتیجه داشته باشه . وگرنه به همین گوشی قدیمی قسم یه جایی فرار میکنم که آسمونش هم یه رنگ دیگه باشه.

از سری جملات قصار اینجانب ٢

چهارشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ق.ظ


نوشته ها ، مثل بچه های نویسنده هستن ، خوب یا بد نمیتونه دوستشون نداشته باشه... #یکی دیگر # +من که اینجوریم بقیه رو نمیدونم.

ناتمام دم صبحی/ تمام شد همین الان یهویی :)

سه شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۳۳ ب.ظ

ساعت 2/5 ظهر الوعده وفا :)

وقتی که سعادت مهم نیست
وقتی که ساعت مهم نسیت
وقتی که هیچ چیز سرجاش نیست
وقتی که خربزه خورد و پاش نیست


وقتی که راضی میشوم به زندگی وامی
وقتی زندگی ات میشود زندگی دامی
وقتی که از وقتی که مینویسیم با یغما
وقتی که از وقتی که میخواند شاهین
ما همه قورباغه های مانده در آبجوش
آه میکشیم ,سر تکان میدهیم , باختیم.
وقتی که سوخته این شیره ی زندگی
وقتی که تنباکوی قلیان زندگیمان سوخت/ 
هرکسی که به ما پک زد سردرد گرفت
هرکسی که به پستمان خورد دردگرفت...

#یکی دیگر#

ناتمام. دم صبی/

سه شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۳۹ ق.ظ
وقتی که سعادت مهم نیست
وقتی که ساعت مهم نسیت
وقتی که هیچ چیز سرجاش نیست
وقتی که خربزه خورد و پاش نیست

نصف شبه بخوابم بقیشو بعد مینویسم :|

#یکی دیگر#

شب نوشته ساعت 1:07

دوشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۰۶ ق.ظ

پیرمردهایی که شبها ساعت 9 نمی خوابند

  و صبح ها با اذان بیدار نمیشوند...

و هیکدام عینک ته اسکانی نخواهند داشت ...

به جای چند عکس رنگی و سیاه سفید چند ترا بایت عکس از خودشان باقی میگذارند که پس از مرگشان فرمت خواهند شد.

و پیرزنهایی که هیچکدام دماغ های بزرگی  ندارند که قیافه بانمکشان دیگران را به لبخند وادار کند

دغدغه هیچکدامشان رابطه فرزندشان با همسرش نخواهد بود

و نوه هایی که آنها را هرگز به یادنخواهند آورد

کسانی که در خانه سالمندان تنها راه ارتباطی با فرزندانشان اینستاگرام و فیس بوک وچیزهای دیگری است که فعلا به وجود نیامده اند..

و هر روز در وبلاگی با اسم مستعار و احتمالا سن مستعار یک جوان پست میگذارند: امروز یک کاردستی جدید یادگرفتم ...

و....

 چیزی غیر از این میتوان برای بچه های امروز متصور شد؟؟؟

یعنی ببین چیو چجوری به تصویر کشیدم...*

يكشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۵۳ ق.ظ

دیوار میکشد مرا به خود...

با آغوشی از گچ نرم به استقبال مشت های گره کرده ام می آید ...

و باز هم  با اینکه میدانم پشیمانی فرزندِ ناخواسته ی هم آغوشی مشت هایم و دیواری است

که با لباس سفید خود مرا

وسوسه میکند..

بازهم برای آرامش به او پناه میبرم.

باز هم...

و باز هم...


     #خودم#


* = اعتماد به نفسو داشتی خداییش؟؟

+ لبخند تو را چند صباحیست ندیدم/ یکبار دگر خانه ات آباد بگو سیب...

پ.ن.ث: مهم نیس کی میخوابی این مهمه کی باید بیدار شی..

نگفتمت نرو گلایول این زمین به قدر یک کفن کفاف ریشه نمیدهد...


نگفتمت نرو نرو...


_______________________________________________________________________

چه؟ گوارا؟ کی من؟ کی این؟

شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۰۵ ق.ظ
چه گوارا بود...                   
وقتی که طعم آب را میچشیدم..
آبی که مینوشید..                 
     و وحدت درونی که از نگاهش پیدا بود

انگار پیچیده بود سادگی اش..

انگار ساده بود پیچیدگی اش..

انگار                                
چه گوارا بود...                     

#پرویز مهربان#

+ مهم نیس کی میخوابی این مهمه کی باید بیدار شی..

+هعی عموو ......
 + بیخیال حرفایی که تو دلم جامونده....

به کتابخانه رفتن بِه از ولگردی  باطل/ (یا وبگردی)

که گر مراد نیابم به قدر پاس بکوشم..


    #خودم کبیر#

+ گر نکوبی شیشه ی سنگ را به قند/ شصت قندت میشود هشتاد سنگ .. ..:))))))))))))))

(( -- حرف از گلدان و جای گل میان آورده ای؟
 سالها اندر طویله جای یک خر خالی است....))

  صحبت از قلب من و جای گل و طنزست وآه و
این حقیقت های بی پایانِ این آبادی است...

 
  +پینوشت ها پس از تمام شدن نظرات دوستان اضافه میشود.
+تصحیح شد.

دیگر عرضی نیست...

اضافه شده در بعداً: ببینید یخورده پیچیده نوشتم . بیت بالا مکالمه بین شاعر و یکنفر هست . اون قسمتی که نوشته نشده یعنی اصلا سروده نشده جناب شاعر داره قلب خودشو به یک گلدون تشبیه میکنه و میگه : قلب من مانند یک گلدونی هست که جای یک گل توش خالیه و یکی باید باشه.
که در جوابش اون یکنفر در جواب جناب شاعر بیت اول رو میگه.
تو بیت دوم : شاعر با اون یکنفر صحبت نمیکنه داره با مخاطبانی که پاسخ اون یکنفر به شاعرو  شنیدن دردو دل میکنه و میگه که ..(بیت دوم خوانده شود)

+اصن مهم نیس که شاعرش منم . ولی خب خیلی سعی کردم به صورت طنز ویا طنزتلخ بیانش کنم . امیدوارم تونسته باشم.