خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی...

یکی دیگر هستم

لوگوی یکی دیگر

خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی...

..

.اینجا محل بیکاری نوشت های من است . ایا همین کافی نیست که ایمان بیاوریم؟؟؟

**درباره ی من رو نیگاه کنید.***


اگه حوصله نظر دادن ندارید با اون فلش قرمزا زیر مطالب میزان بد بودن مطالب را گوشزد نمایید.

باتشکرات مربوطه، روابط عمومی وبلاگ yekidigar.blog.ir

لوگوی یکی دیگر

دایالوگ

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۹، ۰۲:۴۰ ق.ظ

-  چرا انکار میکنی؟

 

+ چون مخالفم ، حوصله توضیح دادن هم ندارم

- چرا مخالفی؟

 

+ نمیدونم .

 

-نمیدونم هم میتونه انکار محسوب بشه.

 

 

==================================================================

سوال اینکه  : آیا کاوه آفاق و حامد آفاق اسلامیه (متولد ۱۲ بهمن ۱۳۶۱ در مشهد) بازیکن تیم ملی بسکتبال ایران و عضو تیم بسکتبال شهرداری اراک با هم فامیلن؟

یه موزیک معرفی کردن ; Bryan Adams-flying

چهارشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ۰۴:۴۹ ب.ظ

امروز فقط همینکه ایشون می‌گه

همین شکلی ؛من خود تراژدی ام چرا از درام فرار کنم؟

 

دریافت
حجم: 9.35 مگابایت
 

بعد از ظهر شغالی

جمعه, ۲ خرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۵۵ ب.ظ

فن‌های روزگار مثل فن های بروسلی آدم میندازه، فن آوری اطلاعات آدم رو یاد انقلاب فرانسه

، رفتار عجیب این روزها ی من  الهام گرفته

 یادآوری مبهم از گذشته است..

خوش میگذره به ما سیگاری ها

بعد از ظهر وقت چایی و آماده شدن برای رفتن  بیرون مخصوصا وقتی جمعه باشه

بابام میگه جلدیان خیلی دوره

فردا سالروز آزادسازی خرمشهر اگه فردایی باشه و فردا روز بهتری از امروز نیست ‌.

بذار بقیشو زندگی کنیم بفهمیم

چایی صدا میزند‌.

میگن یه لحظه اس فقط هاا() حاوی داستان رابطه یک کات شده

يكشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۵۱ ق.ظ

اولای کات کردنمون بود ولی هنوز جواب تلفن هامو میداد یه شب زنگ بش زدم و گفتم یه سگ پشمالو خوشگل گرفتم شبیه روباه، گفت خب خلاصه تعریف کردم براش و یخورده حرف زدیم خیلی خوشش اومده بود ، یه لحظه گفت ببین هرچی بهت گفتم رو فراموش کن من برمی‌گردم یا یه همچین چیزی میدونم انقدر ذوق‌زده شدم که الان یادم نیس یعنی دیگه کلمات جمله برام اهمیت نداشتن توی مفهومش شناور شده بودم، داشتم رو ابرا می‌رفتم.

فرداش انگار اون حرفو نزده بود از همون لحظه ها باید استفاده می‌کردم.

بین ما دیوار های سنگی فاصله یه عمر میدونم

يكشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۳۵ ق.ظ

هیجده سالشه ، هیجده سالگی خودمو یادم میاد آرمان گرایی انسان رو به تصمیمات عاقلانه ای هدایت نمیکنه، برای من که دیر شد ،حدودا  یک دهه از جوونی  به پای آرمان ها سوخت و خاکستر ماند از او و پوست سیب زمینی ، خیلی ضرر محسوب میشه نه؟

یموقع واسش اینطور نشه ولی حتی نمی‌دونم میتونم حالیش کنم یا نه ، یا بذارم زمان بهم نشون بده..

کاشکی بد نشود آخر این قصه بد

 

 

 

 

 

 

امروز از هم گسستم اگه بال و پر شکستم و به پرتگاه غم رسیده گام های من

 

چو غرق خاطراتم و غریق بی نجاتم و بی خواب و زا به راهم و خراب حال من

 

 

می‌خوام قالی ببافم ، شاید تنهاییم پر شد ، حواسم پرت شد ، موهام سفید شد ، یه پولی هم اومد تو دستم 😊

..................؟...........؟............................؟....................؟؟..............................؟.؟.................؟.........

+ داری با جوونیت چیکار میکنی؟ 

 -  بازی 

 

 

خاطرات یک بچه

يكشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۸، ۰۲:۱۲ ق.ظ

ریموند رضایی امروز از مشهد برگشته بود سر تمرین می‌گفت:قطار تلویزیون نداشت که بازی یوونتوس رو ببینم ولی اشکال ندارد امشب بجاش بازی پرتقال رو میبینم،اونم رونالدو توش بازی می‌کنه٫ 

مرا بخاطرت نگهدارر

يكشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۴۱ ب.ظ

من میخواستم بگم در این بیانیه که آقا زندگی سخت هست ولی مگه ما سخت‌تر نبودیم؟ 

http://avocado.blog.ir/post/233/%D8%B3%D8%A7%D8%B9%D8%AA-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%AF

, و دیگر هیچ فقط ای کاش هیچوقت برنگردم پستامو بخونم :...

من باهارم تو چی؟

جمعه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۷، ۰۴:۱۰ ب.ظ

      باهار که میشنوم یا میخونم یاد شاملو میفتم ، نمیخوام خستگیامو بیارم برا وبلاگ و لاکچری بازیام تو اینستا باشه ، زندگی داره میگذره ما هم زورمونو میزنیم فقط بعضی وقتا خسته میشیم  ، انگار که دوست داشته باشیم چارتا پاییز بخوابیم ...
        
      تابستون پارسال اینا بود که از اتفاقایی که تو زندگیم داشت میفتاد مینوشتم احتمالا گهگاهی ادامه بدم ، یه تیم فوتبال دستمه رده خردسالان و نونهالان ، یه روز قبل از عید یه بازی برا خردسالان (کلاس دوم حدودا) گذاشتیم براشون و همون تیمی که دوماه قبلش ازشون باخته بودیم رو بردیم ، بنظرم که خوشحالی من بیشتر از بچه ها بود  .

ما تو زندگیمون موفق میشیم ولی این حسرت عمر رفته رو چیکار کنیم ؟ کاش دیر نشه.



من باهارم تو زمین

من زمینم تو درخت

من درختم تو باهار .

ناز ِ انگشتای بارون ِ تو باغم می کنه

میون ِ جنگلا طاقم می کنه .