رضا، احمد دهنمونو مسواک کرد..
دوشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۰ ق.ظ
بی صدا حوصله ام سر میرود و من یادم رفته بود که زیرش را کم کنم و وقتی سر رفت اینقدر جلز و ولز نکند که که خودم ناراحت بشود.
یاد جمله ای میفتم که دوستم زیر تمامی پست هایش مینوشت"انسانهای بی عشق"
آری نه غمی، نه عم گساری ،نه در انتظار یاری..
هوشنگ ابتهاج تو مگر عاشق نبودی که اینچنین مرا سرودی؟؟
هر روز که میگذرد خراب تر از دیروز...
قبلنا فقط خسته بودم، الان از خستگی خودم هم خسته ام.
خدا را ، کاری با من نداشته باشید اگر کاری داشتم خودم میگویم....
پ.ن: خیلی وقته که وقتش رسیده شروع کنم ولی انگیزه هام نیستن...
پ.ن 2: عنوان شخصی میاشد .
پ.ن : متن بالا رو میشه اسمشو شعر سیاه گذاشت؟ :)
- ۹۴/۰۷/۲۷