ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند /تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
قدرت ، قدرت ، قدرت ...ماکه اهل این صحبتا نبودیم ولی هر روز که مردمو میبینم به هر زبونی که بتونن و با رفتارشون میگن که باید قدرت داشته باشی، هر طوری که شده وگرنه به هیچ دردمون نمیخوری و من مدتیه دنبال راه درستش میگردم.
+هروقت میام و میخوام پست بذارم اونجا که نوشته "انتشار" یاد شعر یغما گلرویی میفتم که میگفت هر روز به قتل میرسم و شعر من فقط به انتشار شعله کبریت میرسد....
و اینکه سال 97 رو کاریش ندارم خیلی تاثیری نداره به جز اینکه یادآوری کنه بعد چهارم زندگی که زمان باشه داره میره پیش میره و بقیه ابعاد هم باید باهاش پیش برن و همینجوری نذاریم روزامون شب شه و عیره.
و اینکه "من که از این فاصله غارت زده چشم تو ام گر به دیدار تو افتد سر وکارم چه کنم؟!