خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی...

یکی دیگر هستم

لوگوی یکی دیگر

خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی...

..

.اینجا محل بیکاری نوشت های من است . ایا همین کافی نیست که ایمان بیاوریم؟؟؟

**درباره ی من رو نیگاه کنید.***


اگه حوصله نظر دادن ندارید با اون فلش قرمزا زیر مطالب میزان بد بودن مطالب را گوشزد نمایید.

باتشکرات مربوطه، روابط عمومی وبلاگ yekidigar.blog.ir

لوگوی یکی دیگر

۲۳ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

یکی دیگر هستم ،یک خراب ✋

دوشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۱۶ ب.ظ
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
لش و پرت و یک ذره بی عُرضه ایم
 
مثل خونه ای که مغول بش زده
پر از شیشه خورده، خرابیم وشاید کمی مُرده ایم

+والا 
+انگار مغول بمون زده انقدر ب... رفتیم

یادش بخیر چقدر امید داشتیم...

دوشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۹ ق.ظ

الان داشتم یه موضوعی مال قبلا رو تو تلگرام دوباره نیگا میکردم ،وقتی داشتم ازش خارج میشدم یه آهی کشیدم و با خودم گفتم:

آخ ،چقدر امید داشتیم...


*موضوع عشقی نبود 😊


+فقط،خدانکنه دوسال دیگه هم مجبور بشم همینو بگم..

مرید خو

يكشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۳۲ ب.ظ

بله، از اطاق فرمان اشاره میکنن که وبلاگ نویسان در حال ترک لونه هاشونن..

نرید خب 😞

کلن یه گونه از انسانها فقط میتونن هرروز درمورد همون روز و روز های گذشته و آینده و دغدغه هاشون بنویسن درحالی که هیچوقت نه تکراری باشه و نه تموم بشه که اونم یه گونه ی وبلاگ نویس هست که هستن پس بچه خوبی باشید و نرید

یادآوری

شنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۳۴ ق.ظ

ترس برادر مرگه


پ.ن:اگه میخوای کاریو کنی ،بکن

میگما

جمعه, ۱۹ آذر ۱۳۹۵، ۰۵:۵۶ ب.ظ

قبل از اینکه وبلاگ بیاد پریشان نویسی داشتیم تو زبان فارسی؟ 😁

یا مثلا خسته نوشت / دردانه نوشت / کلافه نویسی و...


+روزا به اندازه کافی سرد هستند ، تو دیگه سرد نباش..


+شماره فلان که موفق به تماس باهاش نشده بودم الان تو دسترسه 😐 



+ اینم که هی داره میخونه "ته جدولم استون ویلا هه"



این فیلد نمیتواند خالی باشد؟

جمعه, ۱۹ آذر ۱۳۹۵، ۰۸:۴۰ ق.ظ

گاهی وقتا هم هم هست دو روز که میگذره انقدر هیچی نمیگی ،همش او پشت زیر گلوت انبار میکنن میشن بغض ،


+واینکه

دارد دیر میشود و 

این جوان ،پیر میشود و

طرقه ی مست ،دلگیر میشود و 

باز هم دیر میشود و دیر میشود و دیر میشود و...

َسَرِ آمدن نداری (./؟/...)

نشستم یگوشه ، با زحمت و جنگیدن دارم ریشامو بزرگ میکنم ...

نیم سطری 😞

جمعه, ۱۲ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۰۴ ب.ظ

روزمره تر از آنم که هدف داشته باشم...

یه سوال از بلاگرای محترم ..

چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۲ ب.ظ

شما چجوری همه نظراتی که میدین رو جوابشو تو وبلاگا دنبال میکنین؟

اصن کی میفهمین کی جواب داده؟ 

ببینید مثلا صدتا وبلاگ دنبال شده دارید ،یه روز پنجاه تاشون مطلب میذارن و شما برا سی تاشون نظر میذارید ،

سی تا وبلاگو از هرچند دیقه یه بار ریلود میکنین؟ راه دیگه ای نیست؟ 

من اکثر وقتا باگوشیم و خیلی این کار وقت گیره... 

اگه کاریش نمیکنین فکر کنم باید برم جاوا و یه مشت برنامه نویسی یادبگیرم یه برنامه ای چیزی براش بنویسم ،خیلی وقت گیره 😞

پارادو

سه شنبه, ۹ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۴۱ ب.ظ

یه بچه هیئتی معتقد به فرگشت (تکامل)

یه پسر ریشو با شلوار کتون و کتونی آبی و سویشرت خاکستری با هنذفری و کلاه قرمز

یکی که صب قهوه میخوره و شب جوشونده ی چایی کوهی

یکی که تو باشگاه سیگار میکشه 

صب زود از خواب پا میشه شب دیر میخوابه 

یه بلاگر آماتور پر از حرف که پست نمیذاره...

یه مرد که عاشق هیچکسی هست

یه پارادوکس که هیچکس نمیخونش...


وقتی همش منه و هیچکدومش من نیستم ...