خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی...

یکی دیگر هستم

لوگوی یکی دیگر

خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی...

..

.اینجا محل بیکاری نوشت های من است . ایا همین کافی نیست که ایمان بیاوریم؟؟؟

**درباره ی من رو نیگاه کنید.***


اگه حوصله نظر دادن ندارید با اون فلش قرمزا زیر مطالب میزان بد بودن مطالب را گوشزد نمایید.

باتشکرات مربوطه، روابط عمومی وبلاگ yekidigar.blog.ir

لوگوی یکی دیگر

۱۸ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

از سری جملات قصار بنده نمیدونم چندمیش :-)

دوشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۵۰ ب.ظ
آنقدر خسته ام که کوه بیستون را هم میکنم ...
هوا خوب است اما .لباس های گلی را بی تو . میخرم و میفرستم به گلخانه. شاید آنجا درباد تو را یاد من بیاورند

ما رو چی به خودش؟! والا :-)

جمعه, ۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۲۸ ب.ظ
باز یه بیت هایی هم هست که کلی باهاشون خاطره داری ولی بعد از مدتی که فراموششون میکنی یه نفر میاد با آب و تاب برات میخونش که تو از وسطاش شروع میکنی باهاش خوندن که اصن کلی خاطره برات زنده میشه مث این: ساقیا ته استکان هایت نمیگیرد مرا/ لطف کن از دور بعد پیک لیوانی بریز/ نه شراب روس میخواهم نه جنس ارمنی / از همین سگ مزه های تلخ ایرانی بریز.... . +البته ما فقط با شعرش خاطره داریم خخخ B-)

به چیز :-)

چهارشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۱۷ ب.ظ
یکی دیگه از بازی های روزگار هم اینه که وقتی داری برنده میشی زمین میخوری مث اینکه تو دوران نقاحت دوباره سرما میخوری میفتی تو جا... یعنی یکسره حالت بد باشه بهتر از اینه که وقتی فکر میکنی خوب شدی بعد به ... بری . والا :-)

sgreen.blog.ir

سه شنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۳۵ ق.ظ
تو رو خدا بجنگ حتی با دست های خالی و پا های برهنه...

ماندن یا نرفتن ! مسئله این است...:-)

سه شنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۲۴ ق.ظ
میان ماندن و ماندن مردد مانده ام/ رفتن ها را رفته ام و ماندن ها را مانده ام/ همیشه اینبار فرق میکند و اینبار شاید فقط برای نرفتن مانده ام... ولی روزی میرسد که نه میمانم و نه میروم ، کوله ام را بر میدارم می آیم...
دوباره برگشتم با نوشته هایی که به یادگار میماند. یادگاری برای خودم مینویسم مثلا امروز آهنگی از dido گوش کردم میگفت: no love without freedom...+احتمالا دو سه شبی یه پست بذارم، شایدم هر شب...

کسی نمیاد بعد از سال تحویل بریم یه چرخی بزنیم؟ :-)

يكشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۴۵ ق.ظ
از همون اولش آدم خوش قولی نبودم دوست داشتم دم سال تحویلی یه پستی بذارم احتمالا بعد از سال تحویل تنهایی برم این پارکای تهران یه تابی بخورم کسی اگه خواست بیاد قدمش رو چشم . و اینکه :هر جا هستی باش. همین که تو میخندی بس است که من خوشبخت باشم فقط تو رو خدا از ته دل بخند باش؟ . و اینکه:سرد است و من گرم نوشتن ، نمیدانم چرا از اول زمستان سرماخوردگیم خوب نمیشود..! . و اینکه بقول حسن زیرک: سال تازه نوروز هاتوا...